مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

اگه دانشگاه از پسش برنیاد ...

.

.

.

خوابگاه معصومیت و اعتمادو قربانی میکنه ...

و این تویی و افرادی که اکثرا میخوان روشنفکر بنظر بیان

شهید حججی

سلام

چند روز پیش مابین پستای یکی از کانالای تلگرام ، کلیپ مربوط به لحظه به شهادت رسیدن شهید حججی رو اتفاقی دیدم 

خودم که معمولا  دل دیدن چنین صحنه هایی رو ندارم حتی یک درصد هم به باز کردن کلیپ فکر نکردم ؛ ولی  به کانال خصوصیم فورواردش کردم تا اگه کسی دوست داشت ببینتش

تا اینکه امشب قسمت شد و اون کلیپو تو تبلت پسر همسایه فاطیما دیدم

تاثیر گذار غم انگیزی بود 

اگه فکر میکنید روتون تاثیر خوبی داره پیشنهاد میکنم دلو به دریا بزنید و ببینیدش

خوشا به سعادتش

التماس دعا




_____________________________

پی نوشت :

لینک دانلود صوت مداحی « الله الله » :

http://khazarmusic.net/32246/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%86%D9%88%D8%AD%D9%87-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87


پخش تصویری : در سایت آپارات

الانه که دوباره سنجش اطلاعیه بزنه : ...

.

.

.

نتایج استخدامی فردا اعلام می شود !

و نهایتا شروع زندگی خوابگاهی ...

سلام دوستان 

حالتون چطوره ؟

بدی _ خوبی دیدین حلال کنید

فردا میرم خوابگاه

خدا یار و نگهدارتون

و بالاخره ... قضیه کنکور به کجا ختم شد ؟ (اولین کاربری)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

و بالاخره خرید ها شروع شد!

.

.

.

امروز یه جامدادی و یه خودکار خریدم

برای شروع خوبه نه ؟


از اینکه امسال میرم دانشگاه خیلی خوشحالم (رمز:رمز قبلی)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بس که صدا نزدی اسمم را ...

.

.

.

«جانمی» که برایت کنار گذاشته بودم

گندید ...

انقدر صدام نزدی ... باهام حرف نزدی

که رابطه مونو سرما زد 

انقدری که حتی وقتی مخاطبت منم

.

.

بازم شک میکنم .



تا جایی که یادمه ...

فقط یکی از دوستام هست که لپاش قابلیت «چال شدن»دارن!

و اون شخص کسی نیست جز :

... فاطیما 

دوستم تولدت مبارک



اینجانب من .... (متن شخصی آخرین آواتارم)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یه سوال تخصصی در مورد کنکور هنر

سلام بچه ها

حرفای خانم خزایی نگرانم کرده

می گفت برای دانشگاه فرهنگیان هنر باید آزمون عملی بدی

ولی به من گفته بودن لازم نیست.

برای فرهنگیان تهران _ رشته ارتباط تصویری از زیر گروه یک ، انتخاب رشته کردم

آیا آزمون عملی لازمه؟ 

آیا این رشته از انتخاب رشته برام محاسبه میشه؟

رتبه م : ۳۷۷ زیر گروه یک

لطفا جواب بدید

6/10 _ تولد بابا

سلام از پارک مادر آپدیت میکنم D:

امشب سالگرد اولین ماهگرد ازدواجمونه (خخخ)

و امروز تولد 47 سالگی بابا بود ...

پارسال همین موقع داشتیم با فاطیما شیرینی گردویی و کیک می پختیم تا بابا رو سورپرایز کنیم !

و فردا صبحش خیلی یهویی عازم مشهد شدیم :)

از اون روز به بعد بود که نسبت به همسرم احساس وا*بستگی کردم

چه سال سختی بود 

_____________________

اسما پیشوازم خوبه؟

اول بخاطر حرف تو 

 بعد بخاطر گزینش عوضش کردم

چطوره؟

پیام ندادی منتظر بودم.

من برگشتم ( رمز : مولتی یوزر فرومم )

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به : هستی

سلام

هستی جواب کامنتی که گفتی تایید نکنو تو جواب آخرین نظرت گذاشتم

انشالله که موفق باشی

وقتی خدا به داد آدم میرسه!!

احساس میکنم دیشب کار کوچیکی کردم که خوشایند خدا بوده

شاید بخاطر اینکه دست از بحث پیامکی با همسرم برداشتم ... نمیدونم

فقط اینو میدونم که خدا خواست یکی مثل آقای مشاور ، کسیکه دیشب خودم از ناچاری بهش پیام دادم و خواستم انتخاب رشته ای که برام ثبت سیستم کرده بودو طوری که من میخوام تغییر بده ...

امروز صبح زنگ بزنه و بگه چیکارش کنم الان؟همونایی رو بزنم که برام فرستادین؟

گفتم داداشم دیشب تغییر داده ...

گفت هیچی عوض نشده بود که!

تا اینو گفت انگار یخ کردم

حرفش قابل باور بود ولی من مطمئن نبودم !

گفتم برای هنرمم زده

گفت نه هیچی نبود

.

.

تو تماس دوم به بابام گفت اطلاعات جدیدش ثبت نشده بوده

من تغییرش دادم ...

خدا رحم کرد چون 

رشته هایی که زده بود ولی من علاقه ای بهشون نداشتمو حتما قبول میشدم.

و اما امسال غیر فرهنگیان ، رشته ها و دانشگاهای دیگه رو هم زدم

البته تو انتخابشون وسواس عمیقی داشتم

اگه اطلاعاتم همونطور ثبت شده میموند ...

ترجیح میدادم اتفاقات بعدیو پیش بینی نکنم!!

.

.

انگار هنوز تحت تاثیر شوکم 

بنظرتون صدقه بندازم !؟

یا ..

.

.

برم داداشمو دعوا کنم ؟

به اسما ( رمز : فامیلت )

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

اسما آن شو

.

.

.

کار مهم دارم

___________________

پی نوشت

اومدی هرجور شده خبرم کن خیلی مهمه 

من و فاطیما _ شوخی با آب سرد کن !!D:

دیروز بعد مدت ها با فاطیما و دو تا از دوستام که خواهرن قرار پارک گذاشتیم و رفتیم بیرون

بعد خرید بستنی رفتیم پارک شهدا ، قبلش رفتیم از آب سرد کن آب خوردیم 

در کمتر از یک ساعت بعد ، وقتی با فاطیما داشتیم برمیگشتیم دوباره از همون مسیر مغازه های شهرداری برگشتیم و دوباره رفتیم سراغ آب سرد کن !

فاطیما شیر آب سرد کنو فشار داد ولی دست من رفت زیر شیر آب ! دستم که پر شد یه قلوپ ازش خوردم و خطاب به آب سرد کن گفتم : " ببخشید ما هی مزاحم میشیم !" 

 فاطیما همون طور که آب میخورد با لحنی که مخصوص خودشه از زبون آب سرد کن جواب داد : " خواهش میشه!! ....... نوش جان ، گوارای وجود ! " D;

.

.

.

با اینکه با فاطیما خوش میگذره ... بعضی وقتا فکر میکنم اگه باهاش نسبت خواهری داشتم پوست همدیگه رو می کندیم!

درست مثل خواهر بودن با اسما

یا حتی فاطمه

و به این ترتیب :

بقیه دوستان !! D:



حقه ی کثیف !

سه تا لینک توی یه پست از یه کانال خوب بود

مدیر کانالم ظاهرا قصد برداشتنشو حالا حالا ها نداشت!

لینک وسط عنوانش این بود : داستان هات!

بازش کردم دیدم نوشته پکیج کاران و داخل کانال پر بود از انواع پکیج و این چیزا:/

تا اینو دیدم مطمئن شدم کاسه ای زیر نیم کاسه ست!

لینک اولی عنوانش سوپر گروه خاله شهلا بود ( با اندکی تغییر :دی )

واردش که شدم بالاش نوشته بود گیاهان دارویی D:

و سومین لینک که قرار بود ما رو به سوپر گروه آزادی فیلم ایرانی ببره _ در کمال تعجب ! _ " مطب مجازی " ! از آب در اومد !




دیدار با رتبه های برتر( رمز : اسم دبیرستانمون )

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ساعت پنج عصر !

21 روز قبل

ابد و 1 روز 

.

.

.

از کدوم موقع اسم فیلما اینجوری شد؟!

سلایق نویسنده ها چقد شبیه هم شده عصن همینجور آدمو جذب خودشون میکنه و این اشاره داره به تاثیر اسم بر جذابیت :|

اسمایی که من برای کتابای نانوشته م انتخاب کردم اینجوری نیست! بنظرم اسمی که تخیل آدمو درگیر کنه و در انسان عاطفه ایجاد کنه بیشتر از چنین اسمایی نویسنده رو به مقصودش نزدیک میکنه 

نظر شما چیه؟



اسما بیخیال پشتیبانی و اتفاقای تلخ..

بگیریم بخوابیم.....!


_________________________

پی نوشت :

فکر کنم بیهوش شدی :/

فاطیما بهم گفت با اضطراب نخوابم ...

.

.

.

خیلی خوب منظورشو می فهمم. 

ولی چطور میشه وقتی من حتی با فاطیما و همسرمم ملاحظه میکنم...

مگه من همونی نیستم که اتفاقات روزانه مو با آب و تاب برای بقیه تعریف میکردم؟ 

همونی که دست تو جیب پلیور بلند و کفشای اسپورت همرنگش کوچه ها رو متر می کرد ...  

.

.

چی شد که حنا اینقدر درون گرا شد ؟ 

لمس بودنت مبارک ...

بهش گفته بودم تو ماه تولد من ازدواج کردی :)

چند روز پیش وقتی عکس کیک سالگردمونو تو پروفایلم دیده بود بعد از سلام گفته بود : " سالگرد ازدواجت مبارک ! تو هم تو ماه تولد من ازدواج کردی ! چه باحال ! "

.

.

_  انگار هر دومون از این اتفاق جالب! خوشحال بودیم :) 

و حالا تولد توئه ..!

_ اولین تولدی که میخوام بهت تبریک بگم ! _

بعد از یک سال و اندی دوستی مفید ..

_ البته از نوع اتفاقی ! _

تو دومین شخصی بودی که با گریه من هم گریه کردی ... با وجود اصرارم برای ایجاد فاصله تا وقتی حالم دوباره خوب بشه ... اصرار کردی بر موندن .

و برای چندمین بار لیاقت و شایستگیتو بهم نشون دادی

و من شعر پایینو در یک نصفه شب برای تو سرودم

و در واقع این تنها کاری بود که میتونستم صرف لطف بی چشمداشتت  کنم:

" ای نجمه خوش  خیال زیبا 

خوش نقش تر از عقیق و دیبا 

حساس نشو به چرخ ایام 

خوش باش و همی بگیر از او کام 

خوش خلقی تو ز عیب بیش است 

مهر تو بود از آن فزون تر !

این شعر مرا به نیک بنگر 

فارغ ز پی جدّ و وسواس 

خیر است و بداهه و پر احساس ! " 

برات آرزوی شادکامی دارم

 دوست تابستونی...!

امیدوارم در همه مراحل زندگیت موفق و پیروز باشی

ازدواجتم مبارک 3> :)

# نجمه ...!

از طرف من به # معصومه جان _ خواهر دو قلوت که هیچوقت ندیدمش _ هم صمیمانه تبریک بگو

برای ایشونم آرزوی سلامتی و سربلندی و البته خوشبختی دارم.

.

.

یکیم نیست بپرسه وسط تابستون وقت بدنیا اومدنه آخه!!D:

تقدیم به هر دوتون :

http://yon.ir/tabcard

( با عرض پوزش ،

امکان درج لینک ممکن نیست )

.

.

نجمه حالا بگو سورپرایز شدی یا نه !!

فاطیما هم گواهینامه گرفت !

.

.

.

دیشب بهم گفت ؛ 

# مبارکش باشه !

این دومین شخصیه که تشویق میکنم برای گواهینامه اقدام کنه

در حالیکه خودم همچنان اندر پس یک کوچه ام :|

یادتونه پارسال روز تولد هجده سالگیم رفتم برای ثبت نام ؟

بعد تموم شدن کلاسا هفته اول برای امتحان نرفتم

و هفته دوم ....

  ازدواج کردم :|


____________

فوقع ما وقع !

انتشار دفترچه های راهنمای انتخاب رشته

.

.

.

بله دفترچه های انتخاب رشته اومده روی سایت

با آرزوی موفقیت روزافزون (گل)


امشب ...

.

.

.

سالگرد آخرین شب مجردیمه !

شبی که همسرم تضمین کرد برای خوشبختیم نهایت تلاششو میکنه

اون شب ، دومین جلسه رسمی خواستگاریمون بود

نمیتونم بگم چقدر زود گذشت

ولی پیوندمان مبارک .... ! 3>


و شاید تنها رقیب من .... ( رمز : دومین اسم کاربری )

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ینی میشه؟!

سلام خوبین ؟

یه چیزی باعث تعجبم شده اونم اینکه مگه میشه سوالای دفترچه های کنکور باهم فرق کنه؟!

همه جا نوشته یا باید جای سوال عوض شده باشه یا جای گزینه ها و یا هر دو !

ولی چرا سوالای روانشناسی دفترچه A به کل با سوالای دفترچه من ( B ) متفاوته ؟!!



_____________________________________________

# بعدا نوشت ! :|

منتشر کننده گرامی ! وقتی سؤالای کنکور خارج از کشورو به عنوان سؤالات کنکور روی سایت قرار میدی فکر افرادی مثل من رو هم بکن شاید گیج شدم حواسمم نبود ! :/

نیست این پست نظری برای تأیید کردن نداشته کلا از وجودش یادم رفته بود :|



من و دنیای رمان ! در چند روز اخیر

سلام مجدد

از اون جا که کنکور تموم شده و دوستای عزیزم چاره ای جز صبر کردن ندارن و من چند روز اخیر رو به علت بیکاری و خور و خواب ! :/ به تنها کار مفید کتاب خواندن _ آن هم از نوع رمان ! _ اهتمام تام ورزیده ام (!) تصمیم گرفتم چند تا رمان در ژانر های مختلف معرفی کنم از قرار زیر :

1. بانوی اسفند

اگه از خیر ۵۰ صفحه اول رمان _ به دلایلی مثل دوری از واقعیت و خلاصه بودن _  صرف نظر کنیم میتونیم بگیم رمان اجتماعی و درام خوبی هست که میتونه احساسات خواننده رو درگیر خودش کنه 

نکته جالب توجهی که تو این رمان هست اینه که به نظر میرسه ادبیات نویسنده از صفحه حدودا 70 به بعد _ شایدم کمی قبل تر _ کمی تا قسمتی تغییر میکنه و این ممکنه باعث بشه خواننده فکر کنه رمان در دو برهه زمانی مختلف یا به وسیله دو نویسنده نوشته شده ! و طبق چیزی که بالا گفتم ، بدیهیه که قسمت دوم داستان جذابیت بیشتری داره

# این رمان کوچکترین صحنه ای ( مهیج ) نداره!

2. رمان گرگینه 

جلد اول این رمان به همین عنوان نوشته شده و از نظر نوشتاری و البته غلط املایی / تایپی از جلد دوم بهتره

داستان این رمان و نکات خاصی که راجب شخص گرگینه رمان هست خیلی شبیه فیلم پسر گرگنمای ساخت کره است! بنابراین این رمان برای شخصی که این فیلم رو دیده هیجان کمتری رو نسبت به بقیه افراد تجربه میکنه .

این رمان بیشتر احساسی هست تا اجتماعی ؛

ولی بخاطر داشتن موجودی با رفتارهای غیر طبیعی به ژانر وحشت نسبت داده میشه

جلد دوم این رمان به اسم یک قطره تا خون قابل دریافت از سایت های اینترنتیه

جلد اول کمتر از 130 صفحه و جلد دوم 219 صفحه پی دی اف هست

3. شایان

این رمان در نوع خودش زیبا هست و نکات خاصی داره که من توی هیچ رمان دیگه ای اینو _ در کنار قابل باور بودن رمان _ ندیدم .

با این رمان ، خواننده میتونه به راحتی ازدواج از روی عشق و ازدواج سنتی رو باهم مقایسه کنه و چه بسا احتمال اینکه نظرش راجب این دو مقوله متفاوت با قبل از خوندن این رمان تغییر هم بکنه! D;

این رمان ویژگی معمایی بودن رو هم در خودش داره ؛

اونم بدون اینکه ذره ای قصد ضایع کردن وقت شمارو داشته باشه .

ناگفته نماند که نویسنده این رمان در آخر داستان ، همون موقع که شما نگران پایان ناخوش داستان هستید ! شما رو سورپرایز میکنه ! و این در حالی اتفاق می افته که شما هیچ ایده ای برای حسن ختامش. تو ذهنتون ندارید !

این رمان زیاد وقت شما رو نمیگیره و باطلش نمیکنه ؛ که رمان گرگینه در این ویژگی با رمان شایان برابری میکنه 

در صورتی که در بعضی قسمتای رمان یک قطره تا خون خواننده دوست داره بنا بر مقتضای زمانی و حال و حوصله خودش ، از خوندن بعضی قسمتا صرف نظر کنه

4. آدم و حوا

باید بگم نصف بیشتر این رمانو چند ماه پیش خونده بودم و با کنار گذاشتن تبلت ، خوندن ما هم ناتموم موند ! 

این رمان هم قسمتایی برای باور نکردن ! داشت و موضوع اصلی اون ، مقایسه افراد پایبند به اصول و مذهب و افراد غیر پایبند هست ؛ بدون اینکه ذره ای بحث و جدل وارد رابطه این دو گروه بشه !

این رمان از نظر نوشتاری در سطح خوبیه که این ویژگی به پخته بودن و اطلاعات کافی داشتن نویسنده مربوط میشه 

این رمان هم [ متاسفانه ! ] دو جلد داره که من فقط همین یک جلدشو خوندم

رمان آدم و حوا به شدت به کسایی که پرسش های بنیادی دینی دارن ( مثلا اینکه چرا حجاب گذاشتن توصیه شده ) پیشنهاد میشه 

این رمان افراد متعصب مذهبی رو جدای از افراد مذهبی با جاذبه بیشتر در نظر میگیره

نیمه اول این داستان بهتر از نیمه دومش نوشته شده و لحن نوشتاری جذاب تری داره

امیدوارم اگه هر کدوم از رمان های بالا رو خوندید از وقتی که روی خوندنش گذاشتید نهایت لذت رو ببرید

و اما !

اگه شما هم جزء علاقمندان به رمان هستید ...

 لطفا تجارب خودتونو با خوانندگان محترم مکنونات مکتوب هم به اشتراک بذارید 

با سپاس و آرزوی موفقیت 




_______________________________

# پی نوشت :

5. رمان لعیای عشق 

این رمان هم زیباست و ارزش یک بار خوندن رو حتنا داره

اگه طرفدار عشق های آتشین هستین این رمانو حتما بخونید

داستان این رمان درباره دختری به اسم لعیاست ؛ دختری هجده ساله که بعد کنکورش تا اعلام نتایج دنبال کار میگرده تا بتونه به پدر و مادرش جهت تهیه جهیزیه خواهر کوچیکش لیلا به پدر و مادرش کمک کنه !

دیگه بیشتر از این نمیگم پیشنهاد میکنم این رمانو بخونید

ژانر رمان بیشتر اجتماعی و عاشقانه ست

و شخصیت لعیای داستان واقعا یه شخصیت متعالی و البته متواضع در عین تواناییه

نظر شخصی من اینه.







وقایع مربوط به کنکور

بزودی در این مکان 

خاطرات کنکور 96 

یعنی دومین کنکور زندگی من

نوشته می شود

از شکیبایی شما متشکریم! D:


پی نوشت :

لطفا بخاطر لحن پست

تقاضای رتبه خوب نفرمایید! /:

# باتشکر _ مدیریت وبلاگ

کل کاسبیم از دیروز تا امروز ...

.

.

.

شیش تا کلوچه بود و سه تا آب معدنی :)

حالا اگه گفتین من امسال چند تا کنکور دادم ؟ :|

گفتنیا در پست بعد

بعد از سه ماه و نیم ...

.

.

.

این اولین صفحه ایه که از گوشی خودم سرچ زدم

راستی یک ساعت و نیم پیش من سرجلسه بودم



شام ماقبل آخر

سلام

چند ساعتی هست سرم تو گوشیه

بخاطر مکالمه تلفنی چند ساعت پیشم دل شکسته بودم

فاطیما امشب اینجاست

الان خوابه

ازش ممنونم که اومده

.

.

خدایا راسته که در قبال چیزی که نمیدی

یه نعمت دیگه بهمون دادی

بهم آرامش بده.


از قرار معلوم ...

.

.

.

این تابستونم

برامون تابستون نمیشه ...

.

.

.

لا تحزن ! ان الله معنا ...

چرا این متن 

الان باید برام معنا پیدا کنه ؟

چرا الان باید این عکس نوشته رو ببینم ؟

خدایا خیلی غمگینم

میدونی که برام سخته ......


شما هم مث من ...

.

.

.

هنوزم که هنوزه 

این وقت شب که میشه فکر می کنید هنوز ماه رمضونه و برای خوردن خوراکیا استرس میگیرید ؟! D:

.

.

 دیشب خواب میدیدم اول صبح ِ روز قبل عید فطره !!

چقدر تو خواب کلافه بودم ...!


جواب این پرسش!

.

.

.

سلام بنظرتون جواب این سؤال بنده چیه؟

مادر بزرگ مادری من سال ها پیش بخاطر بیماری ام اس فوت شدن

پدر بزرگم دوباره ازدواج کردن و از همسر دومشون فرزند دارن ( دایی ها و خاله م )

و اما سؤال من اینه که آیا همسرمم به نامادری مادرم _ که به دایی هام محرمن _ محرمه ؟

منتظر جوابتون هستم

جوابوبزودیا خودم میذارم

نکته :

این یه محک برای اطلاعات عمومی بازدید کننده های وبلاگه 

لازم به ذکره که جواب خودم جزء جواب های اشتباه بود



پارسالم عید فطر ...

.

.

.

اولین چیزی که بعد از بیدار شدن خوردم شیرینی بود !

ولی شیرینی عید امسال کجا و شیرینی خواستگاری پارسال کجا ... 

هههههی چه زود میگذره !

فردا می افتیم میمیریم

من منم ..

یکّه ، تنها ، رنجور و خسته

مانده ام پشت در های بسته

دست و پایی چنان مسخ ؛

قلبی شکسته

والِه ، حیران ... 

.

.

و شوقی که رفته ...


- Hanna -

تقدیر بر یکی شدن

خب ...

بیشتر از یه سال ،

از اون روزایی که

 وقتی کنار هم بودیم و کسی از ازدواجش حرف میزد

 و تو خطاب به من می گفتی :" فقط من و تو موندیم ! " گذشت ...

و حالا !

بعد از حدود یازده ماه

 از پیچیدن خبر ازدواج من

تو هم ازدواج کردی !

و با بله گفتنت

یه رویداد یهویی رو رقم زدی ...

.

.

# فاجعه خانم ! _ فاطمه جان _  

[ پِیوَندِت مُبارَک ! ]

امیدوارم تا زمانی که " #  می رود " ! D:

در کنار هم ، با خوشی و شادکامی زندگی کنید

و در پناه خدا باشید

# با آرزوی خوشبختی و سعادت


 


حکم مسافرت بخاطر فرار از روزه!

سؤال:

آیا می ­توان درماه رمضان برای فرار از روزه مسافرت کرد؟


همه­ ی مراجع: مسافرت کردن در ماه رمضان ـ هر چند به عنوان فرار از روزه باشد ـ اشکال ندارد؛ ولی این امر تا قبل از روز بیست و سوم مکروه است

.

.

.

واقعا برای من جای تعجب داره!


نمیدونم متوجه شدید یا نه ؛ ولی من اون پست مربوط به روزه خواری رو از وبلاگ به پست های چرک نویس منتقل کردم

چرا که با حرفی که Sober زد و بررسی دوباره موضوع دچار شک شدم

اگرچه در این مورد و شاید سوء ظن بخاطر "دانش" اشتباه به بخشش خدا امیدوارم

خودم رو  جاهل غیر مقصر میبینم

فقط این وسط متوجه تعبیر خوابی که آشنای مجازی شب قبل از ارسال پست دید نمیشم 

در هر صورت من دیگه اون پست قبلی رو به وضعیت انتشار برنمیگردونم


کی امروز ...

بخاطر بازدید از وبلاگ با گوشیش درگیر شده؟

.

.

.

ده تا بازدید از گوگل در یک دقیقه آخه؟! :| 0_o


انشالله فردا همین موقع ...

.

.

.

به اتفاق فاطیما و مامانم 

حرم ...


برگشتیم التماس دعا

نیومدیم

حلالیت ...




__________________________________

عذاب وجدان و اضطراب بدی دارم

اولیش دو تا دلیل داره ...




" ته تغاری "

.

.

.

آخرین لقبی که از همسرم گرفتم!  :|

اگه بدونید و بشنوید القاب دیگه مو ،

از خنده روده بُر میشید ...

و در عین حال تعجب میکنید از دامنه لغت. ِ ... به این گستردگی ! :دی

# التماس دعای خوشبختی .