مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

لگنچه

بچه ها نظرتون راجب خرید ماشین مدل پایین واسه من چیه؟ماشینی که بتونم حداقل تو شهر خودمون و حالا یکم اینور اونور باهاش رانندگی کنم ... ؟

راستش شاید بذر این فکرو خود بابام تو دلم کاشت . اونم روزی که ترم اول دانشگاه چند بار مجبور بود بخاطر یه سری کارای مربوط به دانشگاه و اینا شخصامنو برسونه مشهد و وقتی تو پارکینگ  یعنی درست روبروی راه دانشکده مون  مشغول پارک ماشین بودیم خطاب بهم گفت : اگه گواهینامه داشتی یه ماشین می‌خریدم خودت باهاش میومدی . و در حالی که به یکی از ماشینا که فکر میکنم یه رنو پی کی خاکستری رنگ نه چندان نو بود اشاره میکرد ... یه جورایی استهزا آمیز گفت : ینی مثل این ماشینم نمیتونستم بخرم ؟ [ ترجمه : ینی از این مدل لگناهم نمیتونستم یکی بخرم ؟ = توضیح اینکه اون موقه پی کی یه ماشین ارزون قیمت محسوب میشد نه مثل الان لاکچری :/ ]

و حالا که کمتر چند روز دیگه گواهینامه م به دستم میرسه دارم برای چندمین بار طی این چند ماه و حتی دو سال ، به اینکه اگه بشه یه ماشین کوچیک [!] از دار این دنیا به من برسه فکر‌میکنم ولی نمی‌دونم این تصمیم تصمیم درستی هست یا نه . و اگه میخواید بگید باید ببینم با وجود تغییر شرایط ،  بابام هنوز رو حرفش هست یا نه ؟ باید بگم هر وقت به شوخی گفتم منم ماشین میخوام بابام خیلی جدی میپرسید : پیکان خوبه ؟ و من همش به این فکر میکردم که پیکان چه ماشین مدل پایین و پسرونه (!) ای هست!

و بهرحال با اون حرفی که بابام ترم یک دانشگاه بهم زد ، دیگه روزی نبود که ماشینی دم در خوابگاه ببینم و دلم نسوزه!و به این فکر نکنم که چند تا از بچه های خوابگاه ظهرا یا عصرا با ماشین خودشون از دانشکده  برمی‌گردن خوابگاه...! و این یعنی غم رسیدن اتوبوس  دانشگاه  روهیچوقت نداشتن .... !

مرسی اگه وقت گذاشتید