مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

پنجشنبه هفته پیش بود ...

که سر صبح همراه بابا راه افتادیم سمت مشهد ، آخه ازمون اونجا برگزار میشد

بعد از گرفتن نوبت یکی از بچه ها که از رفتن به آزمون منصرف شد ، تا تقریبا دوی ظهر منتظر نوبتمون شدیم

دوباره آزمون و دوباره همه اونایی که روز مصاحبه دیده بودمشون ... حتی کسایی که تو رشته های متمرکز فرهنگیان قبول شده بودنم اومده بودن آزمون ... !

همشم بخاطر یک دلیل ... محل خدمت ! والبته شایعه ای که در مورد تغییر محل تحصیل ، همون روز به گوش می رسید ...


بعد نه سال ... !

سلام

بعد نه سال امشب بدون اینکه کسی چیزی بهم بگه ، تصمیم گرفتم سر شام ، دیگرانو سر خوردن « جیگر » همراهی کنم < ! ( حداقل بخاطر کمکی که به دختر عمه م سر درست کردنشون کرده بودم  )

از قبل به فکر تغییر این رژیم خاص غذایی بودم ؛ ولی خب موقعیتش این جوری پیش نیومده بود !

وقتی به دختر عمه م که داشت جیگرای قابلمه رو تو ظرفا می ریخت گفتم : « همونقدر بسه »

مامانم اظهار تعجب کرد که : « اووو ! حـ ... میخواد جیگر بخوره !!! »

و بعد تشویقم کرد

منم حین گوش دادن به حرفای پدرم ، اولین لقمه رو تو دهن گذاشتم و با خودم فکر کردم که : « خیلی هم بد نیست !  »

تجربه جالبی شد ؛ آخه تصور دیگه ای از مزه جیگر داشتم !

( با خودم میگفتم این جیگر چیه که اینقدر خواهان داره ! خانم فرهنگ هم که از جیگر به عنوان جایزه استفاده میکنن < ! )

... نمیخوام در مورد نسبت مقدار نون با جیگر چیزی بگم ( ! )

.

.

.

و اما ... !

شاید در آینده ای نزدیک ، بخوام کله پاچه رو هم امتحان کنم !

پس فعلا تا موفقیت بعدی ...


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

علت تاخیر در ارسال ،

تموم شدن  شارژ بی موقع سیستم وسط تایپ بود