مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

وقتی حنّا نصفه شب شوک زده می شود !

چند دقیقه پیش وارد وبلاگ یکی از آشناهای مجازی شدم که سال کنکورم برای تلاش کردن ، حتی در شرایط نا امید کننده ای که داشتم ، بدون هیچ گونه چشم داشتی به بنده کمک کرده ‌و امید می دادن ...

[ و نویسنده پست در این قسمت متن ، به دلیل هجوم غم به مدت چند ثانیه دست از تایپ می کشد ... ]

.

.

.

در کمال تعجب خبر ازدواجشون رو خوندم !

و اگرچه به واسطه بروز رسانی های وبلاگشون در جریان اتفاقای اخیر زندگیشون بودم ، از خوندن این مطلب به قدری شوک زده شدم که سر از روی بالش برداشته و روی تخت نشستم .... !! 

خیلی خوشحال شدم و تبریک گفتم از اینکه بعد دو سال و اندی به مراد دلشون رسیدن !

براشون هر جا که هستن و خواهند بود آرزوی شادکامی و خوشبختی میکنم 



____________________________________

پی نوشت :

شوکه شدن بعداز شنیدن اخبار ازدواج ،

دیگه جزئی از اخلاقیاتم شده

البته نه همه اخبار ...


تقدیر بر یکی شدن

خب ...

بیشتر از یه سال ،

از اون روزایی که

 وقتی کنار هم بودیم و کسی از ازدواجش حرف میزد

 و تو خطاب به من می گفتی :" فقط من و تو موندیم ! " گذشت ...

و حالا !

بعد از حدود یازده ماه

 از پیچیدن خبر ازدواج من

تو هم ازدواج کردی !

و با بله گفتنت

یه رویداد یهویی رو رقم زدی ...

.

.

# فاجعه خانم ! _ فاطمه جان _  

[ پِیوَندِت مُبارَک ! ]

امیدوارم تا زمانی که " #  می رود " ! D:

در کنار هم ، با خوشی و شادکامی زندگی کنید

و در پناه خدا باشید

# با آرزوی خوشبختی و سعادت