مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

یادتونه پایین گفته بودم بند اول انگشت دست راستم ضرب دیده؟

.

.

.

ظاهرش با انگشت قرینه ش تو اون یکی دستم فرق داره و فکر می‌کنم استخونش پکیده!

ازین رو میخوام برم بیمارستان عکس برداری کنم ازش

هرچند رسول میگه این انگشت دیگه برات انگشت نمیشه -__-

برادرهمسرمم که اتاق عمل خونده میگه احتمال داره مویه کرده باشه و برید ازش عکس بگیرید

و وقتی از علائمش گفتم ، گفت پس احتمال اینکه تاندونش مشکل پیدا کرده باشه رد میشه و احتمالا استخون ترک برداشته!

دیگه الله اعلم

اگه رفتم دکتر میام اینجا میگم

برای خنده عکسشم شاید گذاشتم

تو اولین روز از شروع تابستونم .... :|||

.

.

.

اولین بند از انگشت حلقۀ دست راستم بخاطر ضربۀ پای داداش کوچیکم از بند در رفت!

ینی الان در وضعیتیه که حتی نمیتونم خمش کنم :|

ینی قشنگ دور مفصل اول انگشت یاد شده پف کرده!

حالا  دردش بماند ... :/


پنیر با نون ! :))

محمد مهدی اومد تو اتاقم

مامانم گفت برا محمد مهدی ساندویچ پنیر درست کنم

رفتم تو آشپزخونه و همینطور که مشغول بودم چشمم به کره ها خورد و از محمد مهدی پرسیدم : « پنیر خالی؟ »

.

‌.

با ژست خاص فیلسوفانه ش جواب داد:

نه ..

پنیر با « نون!»:|

طفلی میخواد معلم علومم بشه!