ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
.
.
.
نظراتِ (!) جدیدِ وبلاگْ کو ؟!!
_________________________
نجمه ، افسانه ، ز ... ?!
.
.
.
هنوز صدات تو گوشمه ...
و یادت که می افتم بغض میکنم ...
اکرم شال سبزتو با خودش برد
سر سفره ناهار روز سومت _ که از گلوی هیچکس پایین نرفت _
افسوس خوردیم که کاش اون روز روز عروسیت بود و ناهار ختمت ، غذای عروسیت ...
امروز دو بار چشمام پر اشک شد بخاطرت ...
امیدوارم همونطور که مادرت خواب دید جای خوبی داشته باشی .
شب اول قبرت سر درد بدی شدم که بیشتر از پنج ساعت طول کشید
فردا عصر به دیدنت میام.
شرمنده بخاطر حرفی که زدم
کاش به حرفت گوش نمیدادم و چیزی که میخواستی رو بهت نمی گفتم ...
متاسفم ...
.
.
.
همسرت ...
.
.
.
لحظه ای بسیار غمگینم
همان هستم که روزی خویشتن را می پرستیدم
نمی دانم چه خواهد شد
گرفتار چه باید شد ...
همین دانم که ره جویم ؛
گریبانم بدست باد و شولایم چو برگ بید
امّیدم به سوی چشمه سوزنده خورشید ...
آشوبم ؛ « دمی آسایشم »
_ این است رویایم _
که گاهی ، گاه گاهی ،
بنوشم جرعه ای از آب آسایش ؛
شوم سیراب ...
که دلگیرم
حنّا . ج
96.2.17
.
.
از دل برآمد ؛
امیدوارم بر دل نشیند .