ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سلام
بعد عمری اومدم برم دانش فروم
نوبت به رمز عبور که رسید رمزم یادم نیومد ! O_o
رمزم شماره موبایل قبلیم بود که با این ارقام شروع می شد : ۰۹۱۵۲۳۵ ... !
بعد از عدد ۵ ، ۶ شماره دیگه وجود داشت ...
که الان هرچی فکر میکنم یادم نمیاد چیا بودن :|
بعد یه ساعت فکر ،
آخرشم هیچی به هیچی !
و چیزی که اوضاعو در این شرایط بد تر میکنه میدونید چیه ... ؟
اینکه رمز کاربری فرومم با رمز عبور وبلاگ های بلاگ اسکام یکیه !!!!!!
گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز
بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم ...
من می گریستم به اینکه :
حتی او هم ...
محبت مرا از سادگی ام می پندارد !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا که تغییرات بوجود اومده در من ـ ظاهر و باطن ـ همش به من القا می کنن که « بیش از اندازه تغییر کردم » ،
حالا که دیگه صبوری قبلو ندارم ... قاطعیت قبلو ندارم
مثل همیشه سرخوش نیستم و خیلی زود ، خوشحالیم محو میشه
و تغییرات ریز اما مهم دیگه که
دوست ندارم به زبون بیارمشون و ناباورانه تلقی بشن ...
میخوام از فرصت استفاده کنم و بعضی از اخلاقیات یا سیاستای اشتباه و ناخواسته زندگیمو بذارم کنار ...
میخوام نصیحتای دوستانه اطرافیانمو جدی بگیرم
و در راس اونا اینکه :
« دیر تر اعتماد کنم »
و شکامو گاهی بروز بدم ... خب چه اشکالی داره ؟ هر چند ... رفتارم در این مورد ، از آخرین قراری که با خودم گذاشتم تا الان ، به آرامش و رشد خودم کمک کرده بود ...
و البته از گمان بد جلوگیری می کرد !!!
خب کی میتونه با دیدن رفتارای ظاهری کسی ، بتونه علت کنش ها شو درک کنه و به فراست ، دریافت ... !!
مثلا بفهمه طرف مقابلش یه دوره شکاکی و حساسیتو قبلا پشت سر گذاشته و به جایی رسیده که فهمیده صحبت کردن با بیشتر آدمای اطرافش و کلا ارتباط داشتن باهاشون مصداق همون « فریاد در گوش های کره » ...
.
.
.
میخوام بیشتر از غرورم محافظت کنم
باشد که بفهمند ما هم ... !!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آدرس پایین ، آدرس قدیمی ترین وبلاگمه
و متن اول پستو از اونجا کپی گرفتم :
( آدرسو زیاد جدی نگیرین ! مولتی یوزر فرومم بود ... زهرا ! تو مطمئنا از همه بیشتر یادته ... )
.
.
.
I want to Back ...