ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سلام بچه ها خوبید ؟
میخواستم بدونم کسی رمان لب های ساکت رو خونده ؟ پسر عموم محمد ماه محرم اومده بود خونه مون ، حرف از رمان بود گفت : «بهترین رمانی که تابحال خوندم رمان لب های ساکته » و از قضا شخصیت اول رمان خیلی شبیه من بوده ! طوری که هر وقت رمانو میخونده یاد من می افتاده ؛ البته خیلی زود تمومش کرده ...
روی هم رفته خیلی راضی بود از رمان . منم کنجکاو کرد ؛ خصوصا بخاطر تشبیهی که به کار برد
دلم میخواد به داستان یا حداقل خلاصه این رمان دسترسی پیدا کنم ولی متاسفانه دیگه قابل دانلود نیست ...
و کتابشم اینجا پیدا نمیشه .
مایلم بدونم داستان این رمان چیه و تفکرات و رفتار نقش اول چطوریه ... پس لطفا اگه این رمانو مطالعه کردین منو هم در جریان موضوع و شخصیت اول داستان بذارید
باتشکر
یکی از فامیلای نزدیک همسرم تو حرفاش گفت : « من به برادر شوهرمم دست میدم ! »
این قضیه کنجکاوی خاصی در من به وجود آورد و از اون جایی که روی این مسائل حساسم و اوایل ازدواجمون همسرم راجب عادی بودن قضیه دست دادن بعضی فامیلای نزدیکش به بعضی دیگه گفته بود و من بدون اینکه نظرشو بپرسم ، فقط اظهار انزجار کرده بودم در موردش ...
قصد کردم در اسرع وقت نظر همسرمم جویا شم !
پس تو فرصت مناسبی _ در ظاهر : کاملا بی طرف _ ازش پرسیدم : « نظرت راجب دست دادن به برادر شوهر چیه ? »
با اخم خاصی جواب داد : « کافیه امتحان کنی ... ! »
و اما عکس العمل من ،
« لبخند » غرور آمیزم در تحسین غیرتمندی همسرم بود !
قبلا جایی خونده بودم :
« پاک دامنی یک مرد ،
به اندازه « غیرت » اوست ... »
امام علی ( علیه السلام )
« نهج البلاغه _ حکمت ۴۷ _
__________________________
بابت ذکر اشتباه منبع پوزش