مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

لب های ساکت ...

سلام بچه ها خوبید ؟

میخواستم بدونم کسی رمان لب های ساکت رو خونده ؟ پسر عموم محمد ماه محرم اومده بود خونه مون ، حرف از رمان بود گفت : «بهترین رمانی که تابحال خوندم رمان لب های ساکته » و از قضا شخصیت اول رمان خیلی شبیه من بوده ! طوری که هر وقت رمانو میخونده یاد من می افتاده ؛ البته خیلی زود تمومش کرده ...

روی هم رفته خیلی راضی بود از رمان . منم کنجکاو کرد ؛ خصوصا بخاطر تشبیهی که به کار برد 

دلم میخواد به داستان یا حداقل خلاصه این رمان دسترسی پیدا کنم ولی  متاسفانه دیگه قابل دانلود نیست ...

و کتابشم اینجا پیدا نمیشه . 

مایلم بدونم داستان این رمان چیه و تفکرات و رفتار نقش اول چطوریه ... پس لطفا اگه این رمانو مطالعه کردین منو  هم در جریان موضوع و شخصیت اول داستان بذارید

باتشکر

حاشا به غیرتشان !

یکی از فامیلای نزدیک همسرم  تو حرفاش گفت : « من به برادر شوهرمم دست میدم ! »

این قضیه کنجکاوی خاصی در من به وجود آورد و از اون جایی که روی این مسائل حساسم و اوایل ازدواجمون همسرم راجب عادی  بودن قضیه دست دادن بعضی فامیلای نزدیکش به بعضی دیگه گفته بود و من بدون اینکه نظرشو بپرسم ، فقط اظهار انزجار کرده بودم در موردش ...

قصد کردم  در اسرع وقت نظر همسرمم جویا شم !

پس تو فرصت مناسبی _ در ظاهر : کاملا بی طرف _ ازش پرسیدم : « نظرت راجب دست دادن به برادر شوهر چیه ? »

با اخم خاصی جواب داد : « کافیه امتحان کنی ... ! »

و اما عکس العمل من ،

 « لبخند » غرور آمیزم در تحسین غیرتمندی همسرم بود !

قبلا جایی خونده بودم :

« پاک دامنی یک مرد ،

به اندازه « غیرت » اوست ... »

امام علی ( علیه السلام ) 

« نهج البلاغه _ حکمت ۴۷ _


__________________________

بابت ذکر اشتباه منبع پوزش