مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

دیشب بالاخره خاطرات یک سال پیشمو یکی خوند ...

دفتر خاطراتمو که تنها چند برگش به خواست من سیاه شده بود رو به هم اتاقیم دادم که بخونه

هنوز سه برگ از خاطراتمو نخونده بود که برگشت تو صورتم گفت : «حانیه چقد قشنگ می نویسی...»

از خاطراتم ) در فروردین پارسال

دم در تالار عروسی ،

خاله پدرم و مادر خواستگار پارسالمو دیدم

خیلی گنگ احوال پرسی کرد

ازش پرسیدم : « شناختین ؟! »

گفت آره ... کی نوه خاله خودشو نمیشناسه ؟!

.

.

  ادامه مطلب ...

این منم ؛ زامبی

.

.

.

راستشو بخواین خسته تر از چیزی ام که بونم خاطره امروزو بگم!امروز بدشانسیای کوچولو زیاد داشتم …

ولی در کل بد نبود 


فردا که کنکور زبانمم دادم در مورد خاطره نویسی چاره ای خواهم اندیشید!


_______________________

کل دیشبو بیدار بودم 

از ساعت هشت شب دیشب سرم روی بالش آروم نگرفته …

به شکل چشمای زامبی در اومدن …

چشمای  خسته من!

.

.

.

حنّا !

بدنت را در چه راهی فرسودی !؟ 




_____________________________

چون قراره تا فردا صبح بخوابم 

چند تا توصیه به خاطر روز ی که پیش رو دارین …

شام برنج نخورید!

ترشی و کلا چیزای ترش نخورید …

صبحونه کامل بخورید 

نگران نباشید کنکور آسونه 

باز نشر

داشتم یادداشتای اولیه وبلاگو میخوندم رسیدم به شعر پایین :

 بی قراری های من پیدا بود از روی من ؛

تیرگی چهره ام 
شاهد بر احوالات من 
ظلمت رخسار من ، 
از شرم من بس آریا ؛
دشمنان کافرم
 ـ از زشت سیرت ـ 
پاریا ...
« قاران قوش » 
.
.
.
این نیمچه شعرو پارسال سر کلاس آقای ر . گفتم ؛ کلاس تاریخ 
.
.
.
واقعا یاد اون دوران سرخوشی به دور از قیل و قالا بخیر 
راستی پاریا یعنی « نجس » ...
درست معنای مقابل آریا به معنای ⬅ « پاک » و « نجیب »