مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

دومین غزل

ز چشمانت نمی خوانم که من را دوست میداری؛

امان از وقت فهمیدن ، امان از بعد #بیداری


تو را همچون #نفس هایم ، به وقت عارض #کُرْنا ؛

همان اندازه خواهانم ، امان از درد بیماری !


مرا اکنون #نجاتم ده ، نه وقت رفتن و #مردن ؛

همین لحظه ، نه آن وقتی که من مُردَم ، به دلداری


دلم را پیش تو اکنون ، به غم و چشم گریانم ؛

سپارم و تو را هم من ودیعه بر خدا ، آری


بباید دست این مردم ، به دست یکدگر باشد

نباشد لحظۀ غفلت ، بباید وقت #هشیاری


ندارد دست ما سودی ، تو هم با ما بیا ٬ #ما ٬ شو

بده دستت که تا دیگر ، نباشد #مرگ و #هشداری


[ تو می بینی مرا بعدا ، چنان دلتنگ آغوشم ؛

تو را من در بغل گیرم ، همینجا بعد بیماری ]


#حنا_آریانژاد

۱۰:۸٬صبح


وزن شعر :

مفاعیلُن - مفاعیلن - مفاعیلن - مفاعیلن


شعری که قرار بود شعر عاشقانه باشه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد