مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

منو ببخش ...

شرمنده بخاطر حرفی که زدم

 کاش به حرفت گوش نمیدادم و چیزی که میخواستی رو بهت نمی گفتم ...

 متاسفم ... 

.

.

.

همسرت ...

انصراف از مسابقه ...

مهرماه بود که ناچار شدم به خاطر مسئله ای ـ و به تحریک یکی از دوستان ناباب  !!! ـ   یک روز غیبت غیر موجه داشته باشم

روز بعدش که رفتم مدرسه ، احضار شدم دفتر ...

پیش خودم فکر میکردم این احضار ، مربوط به غیبت غیر موجهمه و از این بابت مطمئن هم بودم !

ولی ...

وقتی وارد دفتر شدم و سرگردون بودم که پیش کی برم ، خانم باقریان ( مسئول برگزاری مسابقات و دبیر زیست مدرسه ) صدام زد و بی مقدمه گفت : « اسمتو برای فلان مسابقه رد کردیم اداره » ...

اولش تعجب کردم ...

بعد با حالت خنده پرسیدم : « کس دیگه ای بهتر از من نبود !؟ ... آخه با این حافظه !!!؟

 تو راهنمایی هم که شاگردتون بودم ... دیگه خودتون " میدونید " دیگه ! »

ایشونم با چاشنی کردن یه عالمه چیز در مورد محسنات بنده ( !!! ) باعث شدن بنده بیشتر به تواناییم تو این زمینه فکر کنم :|

هرچند از همون اولشم قرار نبود اعتراضی مبنی بر انصراف داشته باشم و فقط بهانه آوردم که « نمیتونم » ... ( و مخصوصا به خاطر کنکور ... )

با این وجود ، اینقدر امروز و فردا کردم که تا امروز نتونستم حواسمو متمرکز این مسابقه کنم و در نتیجه ... بعد از کلی سبک سنگین کردن شرایط ، تصمیم گرفتم علی رغم قسمتی از میل باطنیم ، از مسابقه پیش رو انصراف داده و شرکت تو این دست از مسابقات رو با خواست خودم و به بعد موکول کنم ...

و کلمه « بعد » در این تعریف یعنی ان شاء الله « دانشگاه »  ...

ولی حیف شدا ...

« چهار ماهم با دغدغه رفت ... »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فکر کنم وقت قول گرفتنه ...