ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بهم گفته بود اگه جای تو بودم [ و با شرایط تو ] درسمومیذاشتم کنار . چیه این درس ؟
من اون زمان گفتم نمیتونم و هنوزم میگم
اما اون تغییر کرده و از درسش به جایگاهی رسیده و بخاطر جایگاهش حاضر نیست ازدواج کنه ، فخر میفروشه و با خشونت میگه «به هیچکس احتیاج ندارم»
آدما چه زود تغییر میکنن...
.
.
.
لحظه ای بسیار غمگینم
همان هستم که روزی خویشتن را می پرستیدم
نمی دانم چه خواهد شد
گرفتار چه باید شد ...
همین دانم که ره جویم ؛
گریبانم بدست باد و شولایم چو برگ بید
امّیدم به سوی چشمه سوزنده خورشید ...
آشوبم ؛ « دمی آسایشم »
_ این است رویایم _
که گاهی ، گاه گاهی ،
بنوشم جرعه ای از آب آسایش ؛
شوم سیراب ...
که دلگیرم
حنّا . ج
96.2.17
.
.
از دل برآمد ؛
امیدوارم بر دل نشیند .
فاطیما ازم خواست در انتخاب آواتارای تلگرامم تجدید نظر کنم ...
ولی من به حرفش خندیدم !
.
.
.
چون خودم قبلا اینو ازش خواسته بودم !!
هر روز نگاشون میکنم
ده آواتار اولم منهای دومی _ که عکس لبخند نصفه نیمه خودم هست _ همه شون ناراحت کننده ن
البته علتش طبیعیه
چون من مدتیه خوشحال نیستم ...
.
.
ولی باشه دوست من !
امیدوارم بتونم بزودی برشون دارم
و متأسفم.
.
.
.
شرمنده اگه بروز میدم ......
دلم برای دوران خوش زندگیم تنگ شده
صادقانه بگم
_ احساس آزادی نمی کنم
.
.
.
و استرس تمام وجودمو فرا گرفته ...
_____________________________
پی نوشت :
آشنای مجازی راست می گفت ...
الان به مطالب اخیر دقت کردم
همه شون غم انگیز بودن
شرمنده ی دوستان ...
Hanna
خودت گفتی دعای نیمه شبو مستجاب میکنی …
پس به حق این لحظه که فارغ از بقیه بیدارم ،
کسایی رو که در بد ترین شرایط زندگیم بهم کمک می کننو
به بهترین درجه پیش خودت برسون که گاهی بد جور احساس دین می کنم …
میگن دعای دل شکسته رو هم قبول میکنی …
و تو حضور بی پایان ،
به مقدار دلشکستگیم در این لحظه اشراف کامل داری …
به من بگو " چجوری دلم قرص نباشه که … " ؟؟
.
.
.
.
.
.
... کسی التماس دعا نداره ؟