-
نظرات وبلاگ
پنجشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1401 17:05
ناموسن هنوز دارین اینجا کامنت میذارین؟ من خودم دیگه اینجارو یادم رفته ۹ تا کامنت جدید داشتم
-
شهرزاد یا متین؛ مسئله این است
شنبه 30 مردادماه سال 1400 06:00
بابام داشت تلویزیون میدید داشتم رد میشدم چشمم افتاد به صفحه تلویزیون، یه لحظه شهرزاد کمال زاده رو متین ستوده دیدم گفتم: عه این، بابا این شبیه منه؟ نه گذاشت نه برداشت گفت آره فک کنم کلا همه شبیه منن :))
-
نُه ماهه هیچ غزل یا شعری نگفته بودم
شنبه 30 مردادماه سال 1400 05:49
. . . فقط گاهی چیزی به ذهنم میومد که یا یادداشت میکردم یا آگاهانه از فکرم بیرون میکردم و علتش؟ اینکه چرا باید همسرم سر یکی از بحثامون باید از گروهی که بنده شعرامو توش منتشر میکردم، با این تفکر که دلم نمیخواد تو گروه باشه یا هرچی، ترک گروه کنه؟ بله و اینگونه بود که خودمم بر خلاف علاقم لفت د گروپ کردم و فعالیتمو از پس...
-
باشگاه رفتن فقط اونجا که..
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1400 01:34
دوستای باشگاهتو با لباس بیرون نمیشناسی:))
-
باشگاه
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1400 01:31
باشگاه رفتن فقط اونجا که از پله ها میای پایین و درو باز میکنی و هم زماناحساس میکنی وارد پارتی شبانه شدی:)) - البته الان آهنگای ریمیکس شدۀ ایرانی میذارن!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 خردادماه سال 1400 01:30
داشتم یه آهنگیو گوش میدادم امیرعلی گفت چرا اینو گوش میدی؟ گفتم نوشته الناز گلرخ خونده گفت نه اونو فلانی(یه خواننده خارجی) خونده، همونی که شکل توعه گفتم شبیه منه؟ و زدم تو گوگل اولا که شبیهم نبود ولی همونطور که پایین میومدم به پدیده جالبی برخوردم:| تو یکی از عکساش شبیه متین ستوده بود... :|
-
التماس دعا
پنجشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1400 00:23
- چه شده؟! چرا انقدر بیتابی؟! + خالد، تو حارث را میشناسی؟! - کدام حارث؟! + حارث بن سجیه! - حارث بن سجیه .. نمیشناسم ، کیست؟! + حارث، همانیست که #بساط_شرابش هر شب بپا بود. همانیست که بر #صورت_علی در جنگ آب دهان انداخت. حارث همانیست که به #شانهٔ_علی ضربه ای وارد کرد که تا همیشه زخمش باقی ماند خالد! او همانیست که سی...
-
اینایی که انگلیسی تایپ میکننو...
شنبه 7 فروردینماه سال 1400 19:19
. . . باید با انگلیسی تایپ کردن متقابل عذاب کرد:)
-
تست mbti.
چهارشنبه 29 بهمنماه سال 1399 06:39
. . . mbti دادم ، ISTP بودم . شما هم از طریق این ربات تست کنید: آزمون رایگان mbti در تلگرام https://t.me/Test_jazabiat5_bot?start=99077012
-
عشق :))
سهشنبه 14 بهمنماه سال 1399 13:54
. . . عشق ینی بخاطرش بری کلاس خامه کشی و شیرینی پزی در حالی که از هرچی چیز شیرینه بدت میاد!
-
به : داداشم
دوشنبه 29 دیماه سال 1399 03:17
هویجوری ببینم کار میکنه < violetrose660@gmail.com > پیسی پیسی خوبی ؟ آی پی: ۴۶.۱۴۷.۸۶ شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۹ @ ۰۷:۵۵ ب.ظ علامت نخوانده بزن . . . تو مگه آدرس وبلاگ منو داشتی؟ نکنه ازون عکسه برداشتی؟:))خدانکشتت فضول. پی نوشت:غلط نوشتاری اصلاح شد
-
عشق :))
پنجشنبه 25 دیماه سال 1399 15:50
. . . عشق ینی به عکس کارت ملیت بگه خوشگل :))
-
لعل نفرین گو ...(رمز : رمز آخرین پست رمزدار)
شنبه 20 دیماه سال 1399 17:56
-
فروشگاه اینترنتی
یکشنبه 16 آذرماه سال 1399 04:30
کاش آشنای مجازی آدرس فروشگاه اینترنتیشون رو بذارن و درموردش تو وبلاگ خودشون یا زیر همین پست اطلاعاتی درمورد این کار و هزینه مورد نیازش بدن تا استفاده ببریم...... فروشگاه اینترنتی کتاب چطوره دوستان؟ از نوع پی دی اف برای مثال ، فروش پی دی اف کتب پر نیاز پیام نور و قرارداد با ناشر ... ؟ . . . ممنون میشم کسی اگه اطلاعاتی...
-
دموی
یکشنبه 2 آذرماه سال 1399 20:03
. . . کاش اون دنیا دموی بشم :)
-
روز پنجم قرنطینه ...
شنبه 1 آذرماه سال 1399 14:46
. . . امروز بویاییمو از دست دادم
-
صرفا جهت هیچی
دوشنبه 26 آبانماه سال 1399 14:34
. . . میاید هنوز وبلاگم؟
-
خب اینم به افتخار رمانایی که از سوبر ( نشاط ) خوندم ...
شنبه 10 آبانماه سال 1399 14:49
. . . کانال رسمی سوبر و هیچکسان ۴ _ ریونیز sober_dark_art@ و اما شرط نویسنده برای انتشار رمان : چنانچه اعضا به ۲۰۰۰ نفر برسه رمانو منتشر میکنم پی نوشت : Email : neshat_b@ymail.com Weblog : http://sober-art.blogfa.com کانال ریونیز : (جلد۴هیچکسان) و رمانای دیگه ایشون @sober_dark_art
-
من وقتی صفحه اصلی وبلاگو نگاه میکنم:
پنجشنبه 1 آبانماه سال 1399 02:43
. . . وبلاگ که نیس.شعر خونس:|
-
اگه میخوای توجه مامان باباتو از دست بدی ...
سهشنبه 29 مهرماه سال 1399 23:44
. . . ازدواج کن!
-
فَک
دوشنبه 28 مهرماه سال 1399 11:07
فک پایینم به فک بالام میگه : اوچیکتیم.
-
MOMO
یکشنبه 27 مهرماه سال 1399 19:41
. . . مومو پیام داده بهم منم سینش کردم امشب میام خونتون همتونو میکُشَم :))
-
مامان شما هم ...
پنجشنبه 10 مهرماه سال 1399 02:51
. . . بچه اولشو از همه بیشتر دوس داره ؟ اینو مامانم وقتی سر فرزند ارشدش شکست معترف شد
-
X اگه بفهمه از اسمش به عنوان رمز واسه مطالب وبلاگم استفاده میکنم ...
پنجشنبه 10 مهرماه سال 1399 02:50
. . . دیگه بام قهر نمیشه :)
-
#اندر_طلب_دلدار (غزل پنجم) _ رمز : اسم یکی از داداشام
پنجشنبه 10 مهرماه سال 1399 02:47
-
انقد که دخترا منو بلاک میکنن ...
دوشنبه 7 مهرماه سال 1399 23:54
. . . دخترا پسرا رو بلاک نمیکنن
-
#به_سودای_تو ( رمز قبلی رو بزنید )
دوشنبه 7 مهرماه سال 1399 23:52
-
با این شعر رسماً شاعر شدم (رمز:اسم یکی از داداشام)
شنبه 22 شهریورماه سال 1399 02:39
-
دومین غزل
شنبه 4 مردادماه سال 1399 23:14
ز چشمانت نمی خوانم که من را دوست میداری؛ امان از وقت فهمیدن ، امان از بعد #بیداری تو را همچون #نفس هایم ، به وقت عارض #کُرْنا ؛ همان اندازه خواهانم ، امان از درد بیماری ! مرا اکنون #نجاتم ده ، نه وقت رفتن و #مردن ؛ همین لحظه ، نه آن وقتی که من مُردَم ، به دلداری دلم را پیش تو اکنون ، به غم و چشم گریانم ؛ سپارم و تو را...
-
مزرعه عشق (+ شرح نظر خانم سنجری ، معاون مدرسه الزهرا درباره ش که در گروه حضور داشتن و تو پی وی در قالب وویس +خوانش برام فرستادن)
سهشنبه 31 تیرماه سال 1399 04:23
روزها بود که در مزرعه عشق آن مویْ سیاه دل من با همۀ بی غشی اش جست و جو میکردی گل عشق و احساس منتظر بود که آن غنچه باشد گل رز ، مریمی یا از یاس عاقبت وقتی که خوب آن را گَشتی ناتوان از گشتن گشتن و گردیدن گوشه ای را به قرار منتخب گرداندی پیش خود می گفتی: که چه بد فرجامم! چه حیات شومی غافل از آن کآنجا جز خَس و خاشاکی...
-
وبلاگ که نیست ...
چهارشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1399 00:15
. . . ماست بندیه :| چرا خب میاید حضوری نمیزنید؟:|
-
اولین غزل ... نقد لطفا
شنبه 20 اردیبهشتماه سال 1399 03:15
من شکن گیسُوی مواج تو را از برم می نَتَوانم که برم فکر تو را از سرم شوق و تمنای تو لبریز شد از پیکرم شاهد من هم که دو چشمان سیاه ترم راندن سائل بود از جور و شقاوت و خشم ای تو سَخی ! پس تو حَفی باش و مران از درم جای عطوفت و توجه و نوازش مرا دلبر من!قهر تو هر لحظه بسوزد پرم سنگ به دل!بس که تو ام پای کشیدی ز من عاقبتم...
-
بت سرکش
دوشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1399 01:08
دست بر گونه من کوفت به قصد سیلی _چو حریری بر سنگ_ که ورا باور نیست کآدم بی سر و پایی چو من عاشق شده است کز همه کِبر و منیّت یا عُجب مَخلَصی یافته ، فارق شده است. بعد از آن رفت و همه هوش مرا جمع بر پیرهَنَش با خود برد دسته گل های مینای مرا سردی تیر نگاهش افسرد. دست بر گونه خود میمالم : باورم نیست که او در تهوّر و جسارت...
-
به:نجمه
جمعه 8 فروردینماه سال 1399 03:53
نجمه خانوم میای وبلاگو میخونی یه نظر کوچیکم بذار خب!دلمون شاد شه! مرسی اه ...
-
انقد تلویزیون فیلمای تکراری میذاره ...
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1398 00:56
. . . فیلماش خش نمیشه؟؟ #آی_فیلم #دلنوازان
-
...
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1398 05:18
غم دل با تو نگفتم که دلت شاد شود شهر ویران شدۀ فکر و خیال ِ دلت آباد شود تو که نزدیک ترینی تو ببین که چه ها رفت از سوی تو بر من منِ افسردۀ بی حالِ از دست تو داغان من دگر شاد نباشم که مرا دل شده سرگشته و آزرده و حیران . . . #ح ادامه شو نمیذارم این شعر مناسبتی و در اوج شوک و ناراحتی گفته شده
-
شبا تب میکنم ...
شنبه 10 اسفندماه سال 1398 00:26
. . . نقدا حلال کنید تا ببینیم چی میشه
-
خوبی کرونا این بود که ...
جمعه 9 اسفندماه سال 1398 15:57
. . . دیگه هیچکس وسواسی هارو سرزنش نمیکنه :) همونقدر که شما الان دارید نسبت به شستن دست هاتون احساس اجبار میکنید اونا چند برابرشو دارن و کنترلی هم روش ندارن! پس باهاشون مهربون باشین تا بتونن تغییر کنن:)
-
بعضی وقتا انقدر متواضع میشم
شنبه 3 اسفندماه سال 1398 21:57
. . . که حال خودم از خودم بهم میخوره!
-
باز انتخابات شد و ... :)
چهارشنبه 30 بهمنماه سال 1398 23:51
. . . بین شیعه و سنی منطقه ما و توابع خواف جنگ شد :)
-
Hi again
دوشنبه 21 بهمنماه سال 1398 00:41
این روزا خیلی سرم شلوغه دارم با آموزشگاه بابام همکاری میکنم ،تبلیغات انجام میدم ، کانال آپدیت میکنم ، کلاس سیاه قلم میرم و فردا هم میخوام برم شب شعر شاید سر کارم برم :| با اینکه کار خاصی نمیکنم و مثلا بیرون زیاد نمیرم واقعا خیلی خسته میشم
-
من و سن و سالم
پنجشنبه 10 بهمنماه سال 1398 03:02
. . . یک نفر در دل من هست که او چون کشاورز به برداشت غم مشغول است ... #ح _____________________________________ یه خانومی امروز تو مراسم دوستم ازم سنمو پرسید ، تا میخواستم بگم دیدم گفت ۱۶ بیشتری؟ گفتم : چی!!؟۱۶چی...؟! اینو که گفتم به حرفش شک کرد گفت : ۱۶-۲۰ بهت میخوره! ذوق مرگ شم؟ یه دختری یه روز بم گفت ۳۵ ، هنوز...
-
تولد همسرم ...
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1398 01:11
دوازدهم همین ماه تولد همسرمه غیر از پیشواز تولدت مبارک ایده ای دارین بهم بدین ؟ برای کیک شاید یه کیک دو طبقه کاکائویی با کرم موکا درست کنم . خوبه ؟ فقط بدبختی اینکه روز جمعه تا نزدیکای ۱ باید برم با بابام و رسول آزمون برگزار کنم ریا نشه مراقب امتحانی قسمت خانومام:) آهان راستی یه ست سویشرت شلوار برای همسرم سفارش دادم...
-
فرزندان هیچکس _ فرزندان بی کس
یکشنبه 6 بهمنماه سال 1398 23:28
. . . این روزا این سریالو میبینم و سریال متفاوتیه ژانر این سریال : معمایی ، جنایی ، روانشناسی ، عاشقانه ست اگه علاقمند بودید ببینید کشور سازنده سریال کره جنوبی هست با آرزوی بهترین ها
-
گروه کار آفرینان ایران
چهارشنبه 2 بهمنماه سال 1398 02:22
دیشب از طریق یکی از کانال هام وارد یه ابرگروه کارآفرینی شدم که تازه شروع به فعالیت کرده بود تا یک و نیم دوی شب راجب کسب و کارای مختلف نظر و پیشنهاد دادم امشب که بعد از تقریبا ۱۵-۱۴ساعت آنلاین شدم تو پی ویم متوجه پیامی شدم با این مضمون : « سلام خوبی؟ شما ادمین شدید لطفاً اگه کسی خلاف قوانین گروه اقدام کرد بهش تذکر بدید...
-
بزم شاعرانه (رمز:اسم داداش بزرگم)
دوشنبه 30 دیماه سال 1398 23:52
-
اختلال مسخ شخصیت!
سهشنبه 24 دیماه سال 1398 02:34
دیروز به فرمودۀ همسرم ، مأمور شدم ۴۱ اختلال روانی از نت پیدا کنم و تعریفشون رو بنویسم . حالا امروز صبح امتحانم داشتم و اون کار ۲ ساعتی(اونم با ارفاق) زمان بردحالا کاری به این ندارم و نکته اینجاست که طی این مطالعه و جمع آوری مطالب متوجه شدم به بعضی از این اختلالات دچار هستم:/مثل «مسخ شخصیت»!اگه یه تحقیقی راجبش بکنید...
-
بداهه
پنجشنبه 19 دیماه سال 1398 00:35
...آنقَدَر خوب و ظریفی که غزل آمد وحسرت زده از چشم تو دل کند و برفت ...#ح۹۸/۱۰/۱۸ساعت۷:۱۰شب
-
نفسای آخر امتحانا
سهشنبه 17 دیماه سال 1398 23:14
...البته همچینم نفسای آخرش نیست من که خودم ۴ تای دیگه هنوز دارمتعطیات هم که شامل امتحانات من نشد :/شماها چه کردین؟چه خبر؟
-
و خداوند غیرت را آفرید ... ( حرف های همسرم پیروی شهادت سردار سلیمانی )
جمعه 13 دیماه سال 1398 15:54