مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

عافیت و سلامتی؛ اینجا : بیمارستان حضرت زهرا ، صبح روز نهم عید

همین الان بگم...

 از روی تخت بخش اورژانس بیمارستان آپدیت میکنم ...

و بوی الکل و ملحقات پزشکی میزنه زیر بینیم و دل منی که لب به صبحانه نزدمو زیر و رو می‌کنه

امروز صبح مامانم احساسات مختلفی رو تجربه کرد

احساساتی از قبیل سرگیجۀ شدید طوری که بدون کمک حتی نمی تونست بشینه ، حالت تهوع و است*فراغ ، 

الان روی تخت خوابیده و منم کنار پاهاش روی تخت نشستم

حتی بابام اینا هم نیستن . رفتن خونه دفترچه مامانمو بیارن

چیزی که خیلی روی اعصابه صدای خنده و بحث کادر پرستاری اعم از زن و مرده اونم سر مسائل پیش افتاده ای که واقعا سرزنش آمیزه! و واقعا از پرستار وظیفه شناس جامعه انتظار انقدر سبکی نمیره

گاها تو همین یه ساعت به سرم زد برم تذکر چشم تو چشم و حتی از همینجا زبانی بدم شاید در جا آب شن ولی منصرف شدم.

واقعا کاش یه روز به درجه ای از کمال برسیم که دیگه هیچکس نیاز به هیچ گوشزدی نداشته باشه

و سوالی که برام حین شنیدن این گفت و گوی سطح پایین پیش  اومد این بود که :  واقعا برادر همسرم اینجا چی میکشه؟ 

نظرات 2 + ارسال نظر
سعید جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 20:42

سلام
و خسته نباشید
با وجود اینکه احترام زیادی برای شغلم غائلم ولی واقعا این حرکت زشت توی تمام بیمارستان ها دیده میشه.
بخصوص بیمارستان های شهر هایی مثل خواف و رشتخوار و تربت حیدریه.
ولی فکر نمیکنم این مسعله دووم داشته باشه.
پرستارای نسل جدید این موضوعو تا حد زیادی رعایت میکنن و امیدوارم دیگه این معزل برطرف بشه.
و اینکه رفتار پرستارا با هم در کل خطا نیس.
ولی باید جلوی بیمار و حین انجام وظیفه اصلاح بشه
در کل بیمارستان محیط خاصیه و هیچ کسی از بیمار و همراه بیمار نیست اونجا که برای تفریح اومده باشه و همشون به نحوی از حضور در این مکان ناراحتن و دلشون میخاد برگردن.
توی همچین روحیه ای
شوخی ها و خنده های پرستارا با هم.. اونم مختلط واقعا نابجاس.
و بهترین راه حل برای رضایتمندی مددجو ها اینه آدم به وظیفش عمل کنه.
واقعا با این وضع خودمم دلم نمیخاد توی خواف و رشتخوار علی الخصوص طرح باشم. واقعا شخصیت و روحیه ی ادم توی این شرایط خورد میشه
انشالله مادرتون سلامتیشونو بدست بیارن. اگه کمکی در این زمینه از دستم بر میاد دریغ نکنین

سلام خیلی ممنون بابت نظر بلند بالایی که فرستادید
بله بیشتر همین مختلط بودنش به بد بودن قضیه دامن میزنه . همین که همدیگه رو «تو»خطاب میکنن ، مفرد صحبت میکنن تا روشنفکر بنظر بیان؟
با اینکه جاذبۀ بین دو جنس مخالفو نمیشه انکار کرد واقعا از اون پسری که از خانوادۀ مذهبی هست و تو بیمارستان کار میکنه و نسبتا میشناسمشون توقع نداشتم با همکار خانمش اونجوری مشتاق به صحبت باشه اونم صحبتای غیر ضروری و حتی مسخره!
طرحتون که احتمالا همون خواف باشه چون نزدیک تر به شماست . تایباد بیمارستان داره؟برادر همسرم سربازیش مشهد بود و همونجا تو بیمارستان مشغول شد(نمی‌دونم کدوم بیمارستان)و راضی بود.انشالله برای شما هم بهترین اتفاق بیفته و خودتون و خانمتون راضی باشید
مامانمم از عصر حالشون بهتر شد ممنون از لطف شما.

سعید شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 06:09

خداروشکر. انشالله همیشه سلامت باشن
....
سربازی که معلوم نیس پیام آور بشم یا ن
ولی انشالله که بشم و جا و مکانش اصلا مشخص نیس.
بنا بر درخواست های خود منطقه و میزان نیرویی که نیاز دارن پیام اور میگیرن. و انشالله که تربت باشه چون بیمارستانشو و محیط کارشو دوس دارم. همینطور مردمش که بنظرم مردم بافرهنگین
.....
بیمارستان های مشهد خیلی خوبن به غیر از امدادش که یکم خر تو خره
ولی خب نظارت ویژه ای میشه بهشون.

شهر ماهم که هیچی
انشالله هرکجا باشید موفق و راضی باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد