مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

اگه فکر میکنید با دانشگاه نرفتن ضرر کردید بخونید :

اینم یه در گوشی با بچه هایی که فکر میکنن با دانشگاه نرفتن ضرر بزرگی کردن ...

بچه ها خوشحال باشید

محیط و روابط اینجا آدمو دلسنگ میکنه

«حالت هجومی»بین خیلی از افراد دیده میشه

و از همه بدتر اینکه نمیشه به کسی اعتماد کامل کرد

بیشتر روابط ، حول «منفعت طلبی»هست

اینجا باید مادی فکر کنی تا روشنفکر بنظر برسی ......

اگرچه همه جا به طور مطلق اینجوری نیست

و استقامت هر شخص با بقیه فرق داره

ولی در کل اوضاع همینه


# برچسب هارو بخونید 


نظرات 3 + ارسال نظر
امیر چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 07:38 http://dashtemoshavvash.blogsky.com

سلام
کسانی که نوشته بالا را میخوانید ایشان کاملا درست میفرمایند.
این رو کسی داره میگه که سالها عمر گرانقدر خودش را تلف درس خواندن و تحقیق و پژوهش کرده و در پایان عمر داره زجر میکشه.برین یه فنی یاد بگیرید.برید تراشکاری و نجاری و برقکاری یاد بگیرید...

ممنون از توجهتون...

سعید پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 00:46

سلام
شاید این فقط دید شما باشه و رخدادی که برای شما اتفاق میفته و برداشت میکنین
برای من دانشگا خیلییی بهتر از اونچیزی بود که فکرشم میکردم
هم رشتم هم محیط خونه دانشجویی

نه اینکه سختی نداره . این که توی خونه با ی ادم معتاد که هفته پیش دعوا کرده و شیش بخیه خورد دستش . یا یه ادم مغرور که فقط حرف خودش رو میفهمه واقعا سخته ولی ادم باید سختیا رو تجربه کنه . و پخته تر بشه
نکته مهم دانشگا رفتم و خوابگاهی شدن اینه ادم پی میبره اکثر ادما برای منفعتشون اطراف همن . ولی دوستان خوبی هم هستن که ادم کم میتونه همچین شخصیتایی رو تو زندگی عادی پیدا کنه .
و مورد اخر اینکه یک کلاس توی سختی ها و مشکلات و کار و درس یه سختی و مشکل واحد رو تجربع میکنن و باعث میشه با هم همدرد بشن . کلاس ما تقریبا همدردی خاصی بین بچه هاست که هر کس غریبه و اومدن کنار هم تا برا اینده شون بجنگن

سلام چه خوب ...
من از دو سال و نیم پیش ( قبل کنکور اولم ) به قکر گرفتن خونه دانشجویی بودم ؛ چون از دوستم نجمه از ویژگی های خوابگاه برام گفته بود و الان که خودم این محیطو تجربه میکنم معتقدم اینجا آدمو دلسنگ و منفعت طلب و حتی شاید به طرز بی قیدی ، رک گو میکنه
و این ترسه که تو چهره افراد مظلوم و معتقدتر ها دیده میشه ؛ چرا که ادای بعضی چیزای عادی مثل نمازخوندن و روزه گرفتن و حتی بحثای مذهبی یا اعتقادی آسون نیست ! آخه اینجا افراد روشنفکر زیاد هست !
حتی چادری روشنفکر هم داریم
و اما وحدت بین افراد معتقد دیده نمیشه
انگار تنها افراد محتاط همین افراد هستن که نمیتونن به هم اعتماد کنن ... یه جورایی همه اسلام ستیز شدن . حتی کسایی هستن که نمیخوان جلوی بقیه شبیه دوست مذهبیشون به نظر بیاد ... !!
و چه دردناکه دونستن این موضوع .
اینجا دانشگاه خیلی بزرگیه و همین شهرت و مقبولیت هست که افراد رو از اقسا نقاط کشور دور هم جمع میکنه
بنظرم دانشگاهای کوچیک وضع بهتری دارن
نظر شما چیه؟

سعید یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 23:31

بنظرم ربطی به بزرگ بودن و کوچک بودن دانشگا نداره
همه جا همینطوریه.
و البته من رفتن به دانشگا رو واقعا برای همه توصیه میکنم .چون واقعا ادم چیزایی میبینه و رفتارایی رو میبینه و ... که خیلی توی زندگی اینده اش میتونه بدردش بخوره
نود درصذ ادمایی که خوابگاهی میشن و میرن دانشگا کلا فرق میکنن . شاید بعضیا بگن بد میشن و .. ولی من میگم خوب میشن . چون ادم یاد میگیره لازم نیس اعتماد کرد ب کسی . از کسی نیاز نیس کمک بخوای ن استقلال داشته باشی . و توی بحث های عقیدتی سکوت مطلق کرد.

سلام
حالا که یکماه از دانشجو شدنم میگذره کاملا با بعضی حرفایی که زدید موافقم.
اینجا چیزایی میبینی و تجربه و درک میکنی که جای دیگه شاید نظیرش نباشه
ما که داریم استقلال رو تمرین میکنیم!
در مورد کنار گذاشتن تعصب هم موافقم
البته از دو رویی کماکان بیزاریم
به امید تجربه های بهتر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد