مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

ازدواج ه‍ ای ناگهانی !

امشب فهمیدم دو نفر از بهترین دوستام در دو نقطه مختلف ، هفته پیش ازدواج کردن ...

یکیشون الهام بود که وقتی فهمید قراره همسرم بیاد خواستگاریم بدون هماهنگی منو بغل کرد و گفت احساس وابستگی میکنه بهم ! و  بعدش اظهار ناراحتی کرده بود و نزدیک بود اشکش دربیاد !

دومین نفر ولی یکی از دوستای شاد مدرسه م بود که با ناگهانی خبر دادنش ! شوکه م کرد ! طوری که فکر کردم دریافت کننده یه پیامک اشتباهی ام !

یکی از بهترین دوستام ...

زهرا ایزدی ...

مبارکشون باشه 

نظرات 18 + ارسال نظر
اسما دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 13:38

چرا از این اتفاقای ناگهانی واس من نمیوفته اخه؟:D
چرا اخه چرا؟:D

مگه ۶ ماه پیش نیفتاد؟

اسما چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 00:36

من؟6ماه پیش؟من از این شانسا دارم عمو؟!

صرفا جهت یادآوری بنده یازده مرداد مزدوج شدم:/

sober چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 09:47

هیشکدومو نمیدونم کی اند ولی مبارک باشه
پی نوشت:چه جالب!!کد ارسال این نظر : 33333 می باشد :)

ممنون
مگه وقتی نظر ارسال میکنی کد میده؟نمیدونستم

sober چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 17:15

کد نمیده
یه کد داره که وارد میکنی بعد نظرو ارسال میکنی اونو میگم

آها اون؟
ههه که اینطور
فکر کنم یه بار مال من ،
تاریخ تولدم شد!

اسما چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 21:53

بله فهمیدم:/
مبارک باشد هم ششمین ماهگرد با تاخیر هم تولد همسر

هه خود پست تولد همسر با تاخیر چند ساعته ارسال شد...
ممنون و مچکر
با درسا چیکار میکنی اسما ؟
من دو ساعته تو پستای پارسالم
الان تعداد نظرات جدیدو نشون داد :/

اسما سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 00:04

یه دنیا دلم گرفته
باید قوی باشم
ولی....
حال مامانم خوب نیست
استراحت مطلقه
اگه تا ده روز دیگه خوب نشه باید عمل کنه
نمیخوام....

دعا کن
خیلی زیاد
...

سلام اسما...چرا مگه چی شده؟؟
نیومدی با همدیگه صحبت کنیم
راستشو بخوای منم درگیرم.....

اسما چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 00:07

کمر درد شدید(دوتا دیسک کمر زدن بیرون)
حتی نماز هم دراز کشیده
یه اوضاعی دارم که غیرقابل وصف...
درگیر همه چیزم
از کنکور و درس هم فقط استرسشو دارم
افت شدید ساعت مطالعه...
کسیم درک نمیکنه ک چرا فقط بم غر میزنن

یعنی چی؟چرا اسما؟؟
اتفاقی افتاده؟؟

اسما چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 23:30

کدوم حرفم چی و چرا و یعنی چی؟:D

اتفاق که زیاد افتاده
هم خوب هم بد،ولی خب ما ادما اتفاقای بد بیشتر ب چشممون میان

با این جمله میگذرونیم:زندگی تو بدترین شرایط بازم خوشگلیاشو داره^_^

منظورت مثبت نگریه؟هه منم مشکلات خودمو دارم...
دیگه به قول تو « خوشگلیا » هم برام جلوه ندارن

اسما جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 02:05

مثبت نگری نه
چون سخته و ماهم اغلب منفی نگر...
از کوچیکترین چیزها لذت بردن در عین بودن توی بدترین مشکلات
گاهی یه جوونه ی تازه توی یه گلدون هم دل ادمو خوش میکنه
یا بوی یه غذای خوب
یا....
کاری از دستم برمیاد؟!
حداقل کار شنیدنه...:)خواستی...هستم...

ممنون عزیزم بابت لطفت
با خوندن حرفات یاد یه عکس افتادم ، و الان یاد یه عکس دیگه...بر محوریت « رشد دو گیاه در شرایط سخت ... و محال! »
جوونه ای از جا کلیدی یه قفل بیرون زده بود
و گیاه لوبیا مانندی که به چیزی مثل آسفالت غلبه کرده بود برای روییدن!
دل منم مثبت نگری میخواد و امید...برای تلاش...
شاید به همین خاطر بود که اسم « کوهبید »و برای خودم انتخاب کردم ...
چای خالص «به لیمو» رو برای آرامش بیشتر پیشنهاد میکنم
امیدوارم مشکلاتت زودتر حل بشه

اسما شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 22:06

لطف نیست:)به رسم رفاقت وظیفه س:) ♥
چه خوب چه بد زندگیمون میگذره،لذت ببریم...حتی با سختی
چای نعنا هم عالیه
ادم حس میکنه یکی از همون برگاست:Dمخصوصا اول صبح که هوا هنوز روشن نشده:D

ممنون رفیق
اسما نیومدی صحبت کنیم ...
تا آخر امسال میرین مدرسه؟

اسما یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 15:12

مدرسمون رگباری امتحان گذاشته،یکروز خالی هم ندارم که بتونم شبش بیام،ولی...اگرکار داشتی میام:)

مثل اینکه میخوان بعد عید هم بکشوننمون مدرسه
ولی زهی خیال باطل
تصمیم داریم تا20م بریم
چون واقعا هیچ کاری نکردم واسه کنکور

اسما و فداکاری ؟ عجب !! ؛)
ههه اسما میدونی من کل دبیرستانم غیبت غیر موجه نکردم غیر از سال چهارم که رکورد دار شدم از بین بچه های کلاس !!
من سال آخر هفت _ هشت تا غیبت داشتم که فقط یکیش موجه بود !
خیلیم کیف داد !

اسما پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 14:56

من از اولش فداکار بودممم:D

من حدودا10تا یا بیشتر غیبت دارم که کلا یکیش موجه نیس که شنبه موجه میشه
مریضم عمو:/

از اولش؟
خوبه آفرین!
اسما میدونی خوبی مدرسه ما تو چی بود؟اینکه تا نمیرفتی غیبتتو موجه کنی هیچکس کاری به کارت نداشت!
و این یعنی از بازپرسی هم خبری نبود...!
آخرشم هرکی غیبت نکرد ضرر کرد !

اسما جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 19:16

اره از اولش:D
خوشبحالتون
ما کسی نره ساعت9زنگ میزنن بره مدرسه:/
منم که مریض افتادم...
چیزایی که بچه ها هم)مثلا دوستان(پشت سرم گفتن امروز به گوشم رسید
کلا دونت هو اعصاب:D
خیرسرشون از ابتدایی باهم بودیم:D
مامانم میگه هردکتری بردمت میگم یکی دوهفته استراحت واست بنویسه این مدرست ولمون کنن:/ :D
دعا کن حالم بهتر شه:D

سلام
مگه چی شده اسما؟؟
مامانت در چه حاله ؟
-------------------
تلفنو از پریز بکش!
دونت هَو نه ... هَو نات ! چون هَو فعل کمکیه نه اصلی ...

اسما شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 14:23

از اولش زبانم داغون بود:D
ولی دونت هو شنیده بودم:/
نمیدونم!!!

همون سرگیجه...
البته با چاشنی اسم و الرژی
و گردوخاک های خوزستان


مامان هم بهترن ولی خب نمیتونه خیلی پاشه


امسال سال فوق العاده بدیه
هفته ی پیش مامان و بابا و داداش دوستم تصادف کردن باهم فوت کردن
خودش مونده و یه داداش 8ساله
16سالشه هنوز بچه س.....

سلام اسما جان
گاهی بیشتر سر بزن !!!
متاسفانه روز تولدت اثلا نت نداشتم و رسولمونم نبود
داده های گوشی خودم و خود گوشی بابامم خراب بود! تو هم که نبودی
امیدوارم تولد خوبی داشته بوده باشی

________________________________
خبرناگواری دادی دوست من
برای خانواده خوندم .........
تاسف و تسلیت منو بپذیر عزیزم
برای بهبودی مادرت خوشحالم

اسما شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 23:14

فکر نمیکردم یادت باشه:)
همین تبریک ها تولد امسالم رو عالی کردن
چون همون روز خبر فوت...
آشناها یکی یکی دارن میرن
به این موضوع فکر میکنم شاید یک لحظه دیگه منم نباشم
شاید همچین اتفاقی واس منم بیوفته
و هزاران شاید دیگر...

فکر میکردم پارسال کارکرد حافظه م در این موردو ثابت کردم :/
منم تولد دو سال پیشمو رفته بودم فوت مادربزرگ دوستمو تسلیت بگم با فاطیما!!جالب بود ... مایی که خوشخال بودیم باید خودمونو کنترل میکردیم و متأثر بنظر بیایم!!
خارج از بعد طنز و شوخی
چی بگم....
این حسی هم که داری هم خوب میتونه باشه هم بد
از درسا چه خبر اسما؟

اسما یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 02:30

درسا داغون....
بیداری؟!

ههه بله!!
چه جورم

اسما یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 03:10

کجا صحبت کنیم؟
پشتیبانی وبت...
ادرسشو بده!

وااای نه ! من دارم کور میشم
تو هم مدرسه داری مگه نه ؟

اسما یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 03:45

باش:)
امشب وقت داشتم و بیدارم...قرص خواب هم خوردم خوابم نبرد...
پس بخواب


شبت بخیر دوست ِ کوچولوم !
خودت میدونی که صحبتمون کوتاه نمیتونست باشه !
تا ... ! بزودی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد