مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

سوتی های فاحش در کانال های تلگرام !

یکی از سوتی هایی که شاهد بودم این بود که یکی از کانالا ،

تو تبلیغاتش از یه کانال دو تا تبلیغ گذاشته بود ...

اولی در معرفی کانال جوک مورد نظر نوشته بود : « جوک هایی کاملا منطبق بر اخلاقیات و چه و چه ! نیاین از دستتون رفته و از این حرفا ! »

و دومی با علامت « ۱۸+ !! »

و البته هشدار : « جنبه نداری نیا تو ! » 

و فاحش تر اینکه این دو تا تبلیغ دقیقا پشت سر هم ارسال شده بودن ! :|


یکی دیگه از سوتیایی که دیدم 

یه پیام حاوی لینک دعوت بود که جوین می شد به دو تا گروه « بزرگترین گروه دخترا و پسرای بالای پونزده سال تلگرام ! »

و بعد پایینش نوشته بود : « ورود زیر ۱۸ سال ممنوع ! » :|

.

.

.

یه بارم تو یه کانال اخلاقی _ معنوی ...

قاطی تبلیغاتی که معمولا کانالا از کانالای مختلف دیگه دارن ،

چند تا تبلیغ نامناسب و متضاد بود ...

که حالا چون من جزییاتشو یادم نیست بنا رو بر این میذاریم که چنین چیزی نبوده !!

راستی دیدین جدیدا می نویسن ۲۸ + ؟!

هدفشون دقیقا چیه !!؟


نظرات 3 + ارسال نظر
سپنتا سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 17:42

با اجازه حنا ::
کودکیم نقاشی
سلسله کوههایی بود مثلث وار. --تا انتهای کاغذ--
با خورشیدگردلرزان خندانی درمیان
و پایینتر.......
درختی سبز
خانه ای مسطتیلی با سقفی رنگ آمیزی شده
وگلی با گلبرگهای ناموزون
و سپس تو را میکشیدم با دامنی مواج و پاهایی رقصان
اما وقت ترسیم صورتت
تجسم میلرزید.....
دیگر هیچ.......
یا پاره میکردم نقاشی را یا خط خطی. (سپنتا)

سلام
این شعر نیمایی نیست...
ولی خوب بود
ارزش اینکه بذاریدش رو سایت شعر نو رو داره
سپیدگویان شعر نو کم نیستن
حتما استقبال خواهند کرد
شما اولین بار از چه طریقی وارد مکنونات مکتوب شدین ؟
شما رو احیانا نمیشناسم!؟

سپنتا سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 21:15

نه ....نه... منم اتفاقا فک میکردم تو رو میشناسم اما ما واقعا همدیگه رو نمیشناسیم اما نه ولی من احساس میکنم که یه کمی از اینیکه روحیمون مث همه یعنی چجوری بگم انگار میشناسمت و این شد بلاگ اسکای........ و پرانرژی شاعر طناز (طنز پرداز و نه هیچ معنی دیگه )رو فعلا در تو پیدا کردم ........ این خوبه که اونایی که تو خصوصیات باهم مشترکن باهم در ارتباط باشویم برا موفقیت بیشتر ....،،... ممنون برای
١ - نظرت
٢- درکم میکنی
٣- جا دادی به شعرم

ولی من هیچ شباهتی غیر از ادعای شاعری نمیبینم!
تو سایت شعر نو که فعالیت داشتم آقای شهرو بختیاری که بنظرم استعدادشون در سرودن شعر نو فوق العاده ست از شعرم تعریف کردن و تو حرفاشون گفتن شاعر شدن زمان میبره و من ( خودشون )_ بعد چندین سال عضویت در سایت شعر نو _ شاعر نیستم…
من تو قسمت آمار از بلاگ اسکای ورودی ای ندیدم:|
ولی من معتقدم هیچ ارتباطی اونقدر ضرروری نیست...
و تا وقتی افرادی از جنس خودتون هستن...
حضور من نوعی لازم نیست!!
بنظرم زودتر عضو سایت شعر نو بشید بهتره
خواهش میکنم.

سپنتا سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 22:36

(چه تند وچرا اینقد ؟ )
اگر دیدمت .....
پرچینی نجاری میکنم دور تا دور چال گونه ات
از بس افتاده ام در آن
وقتی بی هوا میچرخم در زیباییت
اگر دیدمت......
اگر باز دست و پایم را گم نکنم......
چه پایان ناپذیرند این اگرها. (سپنتا)

...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد