مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

« ماندن از دست رفتن است ... »

« ماندن از دست رفتن است ؛

و چاره ؟ رفتن است ... »


از وبلاگ نویسی خسته شدم

نیاز به استراحت دارم 

نظرات 3 + ارسال نظر
ریآنا جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 01:45 http://ry-ana.blogsky.com/

چقدر عالی...
من الان اینجا میتونم نظر بذارم...
و راجع به سوالی که پرسیدی...
بله...
یه دورگه ی ارمنی و ایرانی...
اسمم ارمنیه...
البته اسمِ دومم هستش...
اسمی که بعضی ها منو بهش صدا میزنن...!

اسم قشنگیه
...

ریآنا جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 01:54 http://ry-ana.blogsky.com/

ممنون...
خوشبختی
کلمه ای هستش که هر کسی توصیف و توضیح خیلی خاصی براش داره...!
شاید من تمامِ راه هایی که تو ذهنم منتهی میشد به خوشبختی رو از دست دادم...!
تو زندگی هر آدمی
چیز هایی هستش که خیلی واسش ارزش دارن
اگر اون چیزها از بین برن اون آدم دیگه نه هدفی داره نه زندگیِ عادی...!!
به هر حال ممنون عزیزم


بله درسته ... و تعجبی هم نداره !
« نا امیدی » ؟
من خوشبختی رو تو چیزایی مثل « معنویت و سلامتی روح » می بینم ،
تو « خود ساختگی » ، تو « توانایی » ...

ریآنا جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 01:56 http://ry-ana.blogsky.com/

حنا جان...!
رشته ت ادبیاته درسته؟
من عاشقِ شعر و غزلیاتم
مخصوصا ایرانی...
تو دوران دبیرستان خیلی دوست داشتم برم ادبیات...
اما خوب عربیم به حد تعجب آوری ضعیف بود و نتونستم برم...!

بله
منم همینطور ... علی الخصوص غزلیات سعدی ...

ای ساربان آهسته رو ، کآرام جانم می‌رود

وآن دل که با خود داشتم ، با دلستانم می‌رود

من مانده‌ام مهجور از او ، بیچاره و رنجور از او

گویی که نیشی دور از او ، در استخوانم می‌رود

گفتم به نیرنگ و فسون ، پنهان کنم ریش درون

پنهان نمی‌ماند که خون ، بر آستانم می‌رود

محمل بدار ای ساروان ، تندی مکن با کاروان

کز عشق آن سرو روان ، گویی روانم می‌رود

او می‌رود دامن کشان ، من زهر تنهایی چشان

دیگر مپرس از من نشان ، کز دل نشانم می‌رود

با آن همه بیداد او ، وین عهد بی‌بنیاد او

در سینه دارم یاد او ، یا بر زبانم می‌رود

بازآی و بر چشمم نشین ، ای دلستان نازنین

کآشوب و فریاد از زمین ، بر آسمانم می‌رود


در رفتن جان از بدن ، گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن ، دیدم که جانم می‌رود

سعدی فغان از دست ما ، لایق نبود ای بی‌وفا

طاقت نمی دارم جفا ، کار از فغانم می‌رود


غزل مورد علاقه منه ...
تقدیم شما ...

منم همیشه فکر می کردم عربیم ضعیفه تا اینکه سعی کردم بیرون از مدرسه عربی رو « یاد بگیرم » ... در حال حاضر یکی از درسای مورد علاقمه ( یه جورایی چالش بر انگیزه )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد