مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

خداحافظ ای همپای شبـ ـهای غزلخوانی!

نمیدانم چرا اینقدر دلگیرم !

چرا نسبت به آینده پریشانم ...

گرا گیجم ؟ نمی فهمم
چرا دیگر توانی نیست در جانم ؟

من آن مردم ؟ نمیدانم ...
همان مردی که بعد تلخ شیرین دید ؛
همان شخصی که می دانست آینده برای اوست
همان که منشا این خنده را از درد می دانست
آری ؛
[ یقین دارم
] هنوز آنم ـ هنوزم می توان باشم
همان هستم و این را خوب می دانم !

«قاران قوش»

( سروده شده در چهارده سالگی ـ در کمتر از نیم ساعت )


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


دوستان تا یه مدت خداحافظ ...
اگه وب تا حدودی نا مرتبه میام و مرتبش میکنم ( مثل اینکه یکی با خودش حرف بزنه !  )
میبینمتون

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد