ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
دیروز به فرمودۀ همسرم ، مأمور شدم ۴۱ اختلال روانی از نت پیدا کنم و تعریفشون رو بنویسم . حالا امروز صبح امتحانم داشتم و اون کار ۲ ساعتی(اونم با ارفاق) زمان برد
حالا کاری به این ندارم و نکته اینجاست که طی این مطالعه و جمع آوری مطالب متوجه شدم به بعضی از این اختلالات دچار هستم:/
مثل «مسخ شخصیت»!
اگه یه تحقیقی راجبش بکنید میبینید که همین خودش انواعی داره مثلا مسخ واقعیت و خود مسخ شخصیت
و اما تعریف این عارضه :
احساس گسست و جدایی نسبت به خود یا محیط اطراف و این احساس ممکن است جدید و متفاوت باشد . مثلا ممکن است تجربه خود را با این جمله بیان کنید :« انگار واقعی نبودم و داشتم از بیرون به خودم نگاه می کردم »
مسخ شخصیت : تجربیات غیر واقعی بودن ، جدا بودن یا مشاهده گر بیرونی بودن در رابطه با افکار ، احساسات ، حس ها ، بدن یا اعمال ( مثل تغییرات ادراکی ، درک زمان تحریف شده ، خود غیر واقعی یا فقدان خود ، بی حسی هیجانی و یا جسمانی .
این قضیه در مورد من اینطوریه که من بعضی وقتا که البته به ندرت هم پیش میاد دچار این عارضه میشم که حس میکنم توی یه توهمم ، ینی فکر میکنم در اون لحظه ، اون موقعیتی که توش هستم واقعیت نداره مثلا مثل امروز که بعد از سه روز درس خوندن و کم خوابیدن سر امتحان داشتم به این فکر میکردم که اون لحظه واقعی نیست و تاره .
خیلی وقتام از همسرم اینو میپرسم که آیا : ما واقعا ازدواج کردیم ؟ تو واقعا همون فلانی و آقای XY (اسم و فامیلش ) هستی؟
البته دلیل این پرسشام این قضیه نیست که واقعا هیچی یادم نیست و قاط زدم!
که اون لحظه همه چیزو به شکل یه رویا میبینم که چون حافظه خرابی هم دارم و معمولا جزئیات رو به یاد نمیارم و وقایع گذشته چندان برام پر رنگ نیستن اون لحظه رو سعی میکنم به خودم ثابت کنم و برای توضیح بهتر میتونم بگم اون لحظه مثل زمانیه که یه چیز غیر قابل باور میبینی و از همراهت میخوای نیشگونت بگیره!
و این عارضه در افراد مبتلا به پانیک (وحشت زدگی ) ، افراد مصرف کننده مواد مخدر و حتی افراد سالم هم بروز پیدا می کند!