مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

مکنونات مکتوب

» بین خودمون بمونه ! «

بعضی وقتا انقدر متواضع میشم

.

.

.

که حال خودم از خودم بهم میخوره!

" نه … "

.

.

.

فعلا همین.




 

_____________________

بوی خودخواهی میاد ):

گویا تفریح در ایام امتحانات ، یک امر الزامی { است } !

تفریح رفتن   جز علایق خانوادگی ما بوده و هست ! 

دو ساله این علاقه و همراه شدن با خانواده درست می افته تو ایام امتحانات و یک روز قبل تر امتحان مسیله دار من !!

پارسال روز قبل امتحان فلسفه و منطق نوبت دوم نهایی سر از یه تفرجگاه  محبوب در آوردیم :\

و من به دلیل اینکه چند روز قبل خانواده رو همراهی نکرده بودم ، تو حضیض گیر کرده نباید مقاومت می کردم !

از شما چه پنهون که یازده شب رسیدیم خونه ! ماشینمون خراب شده بود ... (  حالا هی شما بگین خوش شانسی D: )

شبش فقط دو ساعت خوابیدم و دو فصل از فلسفه م موند ...

هر چی اشتباه داشتم یا کم نوشته بودم مال فلسفه بود ...

۱۷.۵ شدم ( -_- )


و امروز باز تاریخ تکرار شد ...

فردا امتحان علوم اجتماعی دارم ... 

و امروز رفته بودیم تفریح 

می تونستم نرم ولی احساس کردم « برام لازمه »

همه کتابامم با خودم بردم و خب یکم ادبیاتم تونستم بخونم

مناسبت تفریح رفتنمونم « هفته معلم » بود !!! :|

ما میزبان بودیم و معاون پدرم و زن و بچه ش مهمان ...

تیپم منهای جورابای مشکی ریونم تماما قهوه ای  نسبتا تیره بود

کفشام اسپورت قرمز ... D;

روسریم قهوه ای روشن طرح دار بود با مدل لبنانی 

طبق علایق همیشگیم رفتار کردم

از این بابت راضی ام

_______________________________________

قهوه ای بهترین رنگیه که بهم میاد ولی گرایش خودم بیشتر به طرف رنگای تیره ست

از بابام پرسیدم : « رنگ روشن بیشتر بهم میاد یا تیره ؟ »

جواب داد : « روشن »

وقتی از عکس العملم مطمین شد اضافه کرد : « نارنجی بیشتر بهت میاد ... نارنجی و آبی »

کسی جزییات انشای من محور سوم راهنماییمو یادش میاد ؟ « !

« بیشتر لباس هایم نارنجی است و بهترین رنگی که به من می آید ، آبی ... »

اون موقع چقدر از خودم شناخت داشتم D:





تا دیروز ...

تا دیروز دلتنگ بودم ؛

از امروز به بعد دلگیر ...